loading...
رمان.زندگی.عشق.احساس
مهنا20 بازدید : 68 چهارشنبه 23 مرداد 1392 نظرات (1)

سلام سلامی چو بوی خوش قرمه سبزی

میدونم که شاد وسرحالید اماد ه باشید تا طوفان کنم بارمانم

دوووووووستون دارممممم

قسمت چهارم دیگه اغاز اصل داستانه ترلان جونه

 

یک ماه از کارکردن من درآموزشگاه می گذشت کما بیش با پرسنل ومعلم ها آشنا شده بودم اما برایم اهمیتی نداشت فقط من به فکر کارم بودم وهرلحظه خودم را سعی میکردم ومقاومت میکردم که از گذشته ی سیاهم عبور کنم.

خداروشکر بچه ها تقریبا بامن هماهنگ بودند.واین برای من اندازه ی یک دنیا ارزش داشت.

دراتاق مخصوص استادها نشسته بودم وازپنجره به بیرون نگاه می کردم.

اما با صدایی برگشتم.همان پسر که با راحله سر ساعات مشکل داشت

آقای محراب:بیرون خیلی براتون جذابه یا کلاغ های سیاه ویا ترافیک ودود ماشین ها؟

من:سلام.من کلا هوای آزادو دوس دارم وخیلی علاقه به تماشای بیرون دارم آقای محراب درست گفتم دیگه؟

محراب کمی به جلو آمد وبه من نگاهی کرد احساس کردم نگاهش به حالت تمسخراست اما من خونسرد بودم

محراب:اه بله ببخشید علیک سلام بله من فرید محراب هستم.جالبه ولی من لذتی نمیبینم بخصوص که بچه ها برای سوالای بی ربطشون ادمو کلافه میکنن

من:اینکه من اینجام دلیل نمیشه برای وقت وبی وقت کلافه وعصبانی بشم میدونین که شرط موفقیت در تدریس صبر زیاد هستش ؟

محراب دوقدم  به جلو برداشت و درست روبروی من قرار گرفت وسرش را کمی کج کرد وچشمانش را کمی تنگ کرد وگفت:

محراب:دراینکه شما معلم حاذقی هستین شکی نیست اون هم دربرابر ماها که چند سال به قول معروف پیرهن پاره کردیم اما واقعا ازهمون روز اول این وسوالات بی موردشون انرژی یک روز ادمو میگیره خانوم ترلان خرسند وبعد پوزخندی زد

من درست درچشمان سبزش خیره شدم وگفتم :نیازی نبود برای کم کاری خودتون دیگران رو مقصربدونید ....ازجلوی او رد شدم وبه سمت در رفتم......ودرضمن سابقه دلیل بر حاذق بودن نیست.

وبیرون امدم وبه سمت راحله وشمیم رفتم.

راحله:به سلام ترلان خانوم چه خبرا ما منشی هارو قابل نمیدونی دیگه.....با شمیم خندیدند

من:سلام به روی ماه نشستتون نه بابا داشتم استراحت می کردم که مگسا دورم جمع نشن وبعد چشمکی زدم وبه محراب که انتهای سالن با شفیعی درحال صحبت بود اشاره کردم

شمیم که متوجه حرف من شد وگفت:تازگیا مگسا عجب تیکه ای شدن قدوبالای رعنا دارن تیپ دخترکش میزنن اگه دیدی تو هوا میپرن بقاپش بده دست من

خندیدم وگفتم:فقط مواظب باش کسی با مگس کش به جونش نیوفته ازدستت دربره ی دونه شیشه مربای خالی بهت میدم بندازش تو تا ابدددددد برات بمونه

وبعد همگی باهم خندیدیم.به صورت شمیم نگاهی کردم دختر مهربان وشوخی بود مثل خودم لاغربود واهل آرایش نبود اما آن یکی دختر که اسمش نگار بود هرروز با یک نمونه آرایش جدید خودرا به نمایش می گذاشت وبیش ازحد مغرور بود

در کلاس درحال تدریس بودم که داد وفریاد کلاس بغلی من را متوجه کرد اوایل توجهی نشان ندادم وبه ادامه ی تدریسم میپرداختم اما بازهم صدا می آمد دیگر کلافه شدم به بیرون رفتم وبه درکلاس بغلی ضربه زدم اما بازشدن در همانا چهره کسی که درجلویم قرار گرفت همانا

مات ومبهوت به آن مرد خیره شدم گیج شده بودم ازکسی که اینجا می دیدم اما اینجا جایش نبود بنابراین چشمانم را کمی بستم تا بخود مسلط شوم وگفتم

من: اقای به ظاهر محترم چه خبرتونه مگه اینجا طویله است که صداتونو به کلتون گرفتید اینجا بجز شما کلی افراد تدریس میکنن ونیاز به آرامش وتمرکز دارند همینطور دانش آموزا.......داخل کلاس شدم......این دخترا گناه نکردن که شما معلمشونی

وبعد به صورت جلویش قرار گرفتم وانگشت اشاره ام را به سمتش گرفتم وبه حالت تهدید آمیزگفتم.....:اینجا آموزشگاهه وقوانین داره این قوانین هم فقط شامل دانش آموزا نمیشه شامل معلمها میشه ....

اندکی بعد که قصد خارج شدن از کلاسش را داشتم درمقابل صورت پرتعجبش گفتم :معلمی به دادوبیداد کردن نیست به اخلاق متعادل وپسندیدس آقای به ظاهر محترم.

دروبستم ونفس عمیقی کشیدم باورش برایم سخت بود دوباره گذشته ...نه نه نه نه به سمت دستشویی رفتم وچندآب به صورتم زدم.

تاآخرکلاس باتمام سختی هاش وفکرهای پی درپی در ذهنم به پایان رساندم.مثل همیشه بعد از رفتن بچه ها بیرون آمدم

بازهم مثل قبل دخترها خودرا به او چسبانده بودند ویا میخندیدند ویا وسوال می کردند ازآن جمع بیرون آمدم وبه سرعت خارج شدم.

درحال قدم زدن بودم که کسی بند کیفم را کشید.....

برگشتم و..................

 

 

 

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط mmad در تاریخ 1392/06/01 و 21:02 دقیقه ارسال شده است

سلام عزیزممممممممممممم وبلاگ خوشمله موفق باشسشکلکشکلکشکلکشکلک


کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
دلنوشته ها خودم تنهایی غم غصه شیرینی زندگی احساس ورمان
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • لینک دوستان
  • نوشيدني الوئه ورا
  • دانلود نرم افزار دانلود
  • فرش 1000 شانه قیمت
  • دانلود فیلم ایرانی
  • انجام پایان نامه مدیریت
  • پایان نامه مدیریت
  • تور کیش
  • بهترین دکتر عمومی در تهران
  • چاپ کاتالوگ چاپ بروشور
  • مشاوره پایان نامه کامپیوتر
  • خرید گیفت کارت 5 دلاری
  • تور ارمنستان
  • سرور اختصاصی آلمان
  • خرید فیلتر شکن در امپراتور وی پی ان
  • تور دبی
  • خرید جم کلش رویال
  • تجربیات معلمان
  • فروشگاه اینترنتی لباس
  • خرید جم کلش
  • خرید جم کلش رویال
  • دانلود مقاله با فرمت word
  • دانلود مقاله با فرمت word
  • دانلود مقاله با فرمت word
  • دانلود مقاله با فرمت word
  • دانلود آهنگ جدید
  • sitemap
  • داستان عاشقانه
  • تصفیه آب معصومی
  • خرید عطر و ادکلن
  • نرم افزار انبارداری
  • نرم افزار حسابداری انبارداری
  • نرم افزار جامع انبارداری
  • برنامه انبارداری
  • بهترین نرم افزار انبارداری
  • نرم افزار انبارداری
  • نرم افزار حسابداری انبارداری
  • نرم افزار جامع انبارداری
  • برنامه انبارداری
  • بهترین نرم افزار انبارداری
  • تشریفات
  • نرم افزار اتوگالری
  • نرم افزار تاکسی سرویس
  • نرم افزار چاپ چک
  • نرم افزار دفترچه تلفن
  • درمان
  • اورانوس
  • وبلاگ زیبای پرنسس آبی
  • دانلود سریال جدید
  • قیمت روز خودروی شما
  • آخرین مطالب ارسال شده
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 90
  • کل نظرات : 39
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 7
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 9
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 17
  • بازدید ماه : 13
  • بازدید سال : 201
  • بازدید کلی : 5,449